loading...
ادبیات داستانی معاصر
تبلیغات

دنیایی متفاوت ویژه دختران♥

مسعود رضایی بازدید : 53 پنجشنبه 15 فروردین 1392 نظرات (1)

 روز مرگم اشک را پیدا کنید، روی قلبم عشق را پیدا کنید

روز مرگم خاک را باور کنید روی قبرم لاله را پرپر کنید
خانه را وقف نیلوفر کنید پیکرم را غرق در شبنم کنید
روز مرگم دوست را دعوت کنید، بعد مرگم خنده را سر کنید
رفتنم را ای دوستان باور کنید

با نهایت تاسف و تاثر درگذشت استاد ادبیات خانوم اکرم حیدری را به تمامی فعالان این رشته و نویسندگان تسلیت عرض مینماییم برای شادی روح ان مرحومه یک فاتحه بفرستید

مسعود رضایی بازدید : 133 یکشنبه 11 فروردین 1392 نظرات (0)

 

به نظر من سخت ترین سبک نویسندگی نوشتن داتسان های کوتاه است که به تخصص های بسیار ویژه ای احتیاج دارد که کار هر نویسنده ای نیست و هنر خاص خود را می طلبد بعضی از نویسندگان برای اینکه مطالب خود را خواننده القا و یا تفیهم کنند در قالب داستان های چند صد صفحه ای این کار را انجام می دهند ولی یک داستان نویس کوتاه از بین میلیون ها واژه و جملات و اندیشه های مختلف بهترین ها را با سبکی جذاب و بدون اسنکه از سر و ته مطلب کم یا زیاد شود به نوشته های خود ارزش می بخشد ذکر این نکته خالی از لطف نیست که امروز داستان نویسی کوتاه جایگاه ویژه ای را در بین  خوانندگان پیدا کرده است و به دلیل مدیریت زمانی که نسل های پیشرفته امروزی دارند بهترین نوع داستان نویسی جهت صرفه جویی و تنگی وقت فراغت خواننده های مخصوص خود را دارد که ما در این پست تلاش کرده ایم که مطالب کم ولی با ارزش را تقدیم شما دوستان  عزیز کنیم   با تشکر احمد سپنتامهر
 
برای مشاهده به ادامه مطلب مراجعه بفرمایید
 
 
 
 
چگونه یک داستان کوتاه بنویسیم
 
همه می دانند که نوشتن یک داستان کاری راحت و ساده نیست. داستان کوتاه همانند نمایشنامه و شعر نوعی از ادبیات تخیلی ست که باید بر احساسات خوانندگان تاثیر بگذارد. ازآنجا که داستان کوتاه حاکی از تفسیر نویسنده از واقعیت است، باید به گونه ای هنری از زبان استفاده کند که بر تجربیات بشری دلالت کند. چگونه یک داستان کوتاه عالی بنویسم؟ چه نکاتی را باید در خاطر داشته باشیم تا داستان کوتاه خوبی بنویسیم؟ اینجا یک راهنمای سریع برای پاسخ گفتن به پرسش ها ارائه می شود:
 
1- بخوانید
 
خواندن برای هر کسی که می خواهد بنویسد، ضروری ست. برای نوشتن یک داستان کوتاه خوب، باید در ابتدا داستان های کوتاه دیگران را بخوانید. خواندن نه تنها انگیزه و الهام لازم برای نوشتن داستانتان را به شما می دهد، بلکه به شما می آموزد چگونه دیگر نویسندگان بر خواننده تاثیر می گذارند و همچنین یاد می گیرید که از سبک های آن نویسنده ها به عنوان پایه ای برای خلق سبک و تاثیر متعلق به خودتان استفاده کنید.
 
2- الهام بگیرید
 
یک نویسنده ی باتجربه و حرفه ای نیازی به الهام ندارد چون افکار او بطور طبیعی روان می شود و کافی ست که آنها را در کلمات تعبیه کرده و روی کاغذ پیاده کند. اما نویسنده های تازه کار باید الهامی داشته باشند چون نه تنها داشتن الهام به شما کمک می کند که اولین پاراگراف تان را بنویسید بلکه شما را یاری می دهد تا انتها پیش روید. الهامتان ممکن است به شکل یک شیئ باشد؛ یک شخص خاص یا رویدادی که نمی توانید فراموشش کنید.
 
3- داستانتان را در ذهن مجسم کنید
 
به چیزی فکر کنید که می خواهید درباره اش با خوانندگانتان حرف بزنید. فرض کنید می خواهید داستانی درباره ی دو نفر که عاشق هم می شوند، تعریف کنید. آن دو چگونه افرادی هستند؟ چه چیزِ آنها برایتان جالب است که می خواهید به خونندگانتان منتقل کنید؟ روی این موضوع تمرکز کنید و به موضوعات دیگری که می خواهید به این زوج پیوند دهید، فکر کنید. فرض کنید والدین دختر موافقِ رابطه ی آنها نیستند. خود این والدین چگونه آدم هایی هستند؟ برای اینکه آن دو را از عشق شان منصرف کنند، چه کار می کنند؟ پاسخ به این سوالات ممکن است علامت خوبی برای آغاز داستانتان باشد. شما از اینجاست که باید اندیشه ای درباره ی آنچه خواهید نوشت، فراهم کنید.
 
4- صحنه ها را بچینید
 
برای آنکه نوشته یتان با رویدادهای از پیش اندیشیده شده ی داستانتان هماهنگ باشد، ترسیم صحنه های داستانتان در یک کاغذ دیگر بسیار مفید است. شخصیت های احتمالی و رویدادهای اصلی داستانتان را ردیف کنید. لازم نیست این لیست شامل جزئیات زیادی از شخصیت ها و اتفاقات باشد چراکه قرار است این فهرست فقط طرحی باشد از آنچه داستانتان به نظر خواهد رسید.
 
5- زاویه ی دیدتان را انتخاب کنید
 
اینکه داستان از زبان چه کسی و چگونه تعریف می شود، برای یک داستان کوتاه بسیار مهم است. این نظرگاه به شدت حس و حال داستان را تغییر می دهد. به همین خاطر قبل از اینکه زاویه ی دیدی را که در داستان به کار خواهید گرفت انتخاب کنید، به دقت فکر کنید. ولی هر زاویه ی دیدی را که در این مرحله انتخاب می کنید، تا پایان داستان باید به آن پایبند باشید و تغییرش ندهید.
 
6- شخصیت ها را بسازید
 
برای یک داستان کوتاه حداکثر سه شخصیت اصلی خلق کنید. کاراکترهای اصلی زیاد داستان را پریشان، درهم و برهم و گیج کننده می کنند چون هر شخصیت جدید با خود بُعد تازه ای به داستان می دهد. شخصیت ها نباید آدمک هایی مقوایی باشند. هر شخصیت باید متناسب با ویژگی های خاص آن شخصیت سخن گوید. آنها باید باورپذیر و درعین حال اسرارآمیز باشند.
 
7- یک مقدمه ی خوب فراهم کنید
 
وقتی همه چیز طراحی و برنامه ریزی شد، پاراگراف اول را به سرعت بنویسید. صحنه را بچینید و شخصیت های اصلی تان را معرفی کنید. این صحنه باید جایی باشد که شما خوب می شناسیدش تا قادر باشید جهت توصیف واضح آنجا از تصاویری که در خاطر دارید، بهره بگیرید. باید پاراگرف اول چنان جالب باشد که خواننده توجه اش جلب شده و تشویق شود تا داستان را تا انتها بخواند. نکته ی مهم این است که در این پاراگراف، جزئیات مهم و نیز قسمت اصلی کنش را پشت پرده نگهدارید تا معمای داستان فاش نشود.
 
8- یک نقشه ی خوب طرح کنید
 
ابتدا اتفاقاتی را که قرار است نهایتا مشکل یا چالش اصلی را برای شخصیت (یا شخصیت های) اصلی خلق کنند، طراحی کنید. سپس گره های داستانی را پی ریزی کنید تا خواننده مشتاق و کنجکاو باقی بماند. همانگونه که داستان پیش می رود، چالش و مشکل اصلی نیز باید پیچیده تر شود و سختگیرانه تر پیگیری شود. به این ترتیب نه تنها احساسات خواننده برای خواندن ادامه ی داستان برانگیخته خواهد شد بلکه بر داستان متمرکزتر خواهد شد.
 
9- نگویید بلکه نشان دهید
 
شخصیت ها مسئول تعریف داستان طی کنش ها و دیالگوهایشان هستند؛ نویسنده نباید آنچه بیان شدنی ست را خودش تعریف کند. به جای اینکه بگویید "آنت از دست بهترین دوستش کریستینا به خاطر دزدیدن دوست پسرش خیلی عصبانی بود" بگویید " وقتی کریستینا به طرف آنت آمد و با لبخندی شیرین بر لب به او چشمک زد، آنت در درونش درد شدیدی از خیانتی که به او شده بود، احساس کرد. با خشمی فروخورده و درحالیکه به سختی نفس می کشید، گفت: ’امیدوارم از اینکه دوستی خودت را ثابت کردی، خوشحال باشی.‘ "
 
10- از فعل های معلوم استفاده کنید
 
داستانتان هرچه بیشتر مملو از زندگی باشد، بهتر است. برای این کار از فعل های معلوم به جای افعال مجهول استفاده کنید. به جای گفتن "گل بوسیله ی جوانا برداشته شد" بگویید "جوانا گل را برداشت"
 
11- گفتگو را فراموش نکنید
 
بکارگیری گفتگو و دیالوگ به داستان زندگی می بخشد. از گفتگو فقط برای شاخ و برگ دادن ظاهری به شخصیت استفاده نکنید بلکه با آن هویت شخصیت هایتان را به خواننده منتقل کنید. از دیالوگ به شکل نقل قول مستقیم استفاده کنید مثل "برو آنجا!" به جای نقل قول غیرمستقیم مثل "زن به مرد گفت که به آنجا برود."
 
12- فرهنگ لغت دم دست داشته باشید
 
یک مرجع خوب (مثل یک فرهنگ لغت یا واژه نامه) برای خلق یک داستان خوب حیاتی ست. می توانید از آنها برای چک کردن املای کلمات و یافتن بهترین کلماتی که برای توصیف بکار می آید ، استفاده کنید. به جای یک جمله ی طولانی یا یک پاراگراف طویل سعی کنید از حداقل کلمات برای انتقال آنچه می خواهید بگویید، استفاده کنید. اغلب اوقات یک کلمه ی مناسب و محکم بهتر از پاراگرافی پر از کلمات تجملی و پوچ است.
 
13- پایان داستان را مختصر برگزار کنید
 
توصیه می شود که پایان داستان با تدبیر و اندکی پیچش همراه باشد. پایان تان یگانه باشد ولی به پایانی شل و ول اکتفا نکنید. باید رضایت بخش باشد ولی نه قابل پیش بینی. باید به خاطر داشته باشید که پایان بهتر است کوتاه باشد ولی نه آنچنان موجز و ابتر که خواننده احساس کند پا درهوا مانده است. پایان شما باید همه چیز داستان را از آغاز تا انتها به هم پیوند دهد و دربرگیرد.
 
14- باخوانی و ویرایش کنید
 
بعد از اینکه آخرین کلمات داستان را کنار هم گذاشتید، زمان آن فرا می رسد که چرخه ی ویرایش را آغاز کنید. با دقت سراغ نوشته بروید و تمام اشتباهاتی را که در ساخت جملات، لغات مورد استفاده و نیز قالب بندی مرتکب شده اید، اصلاح کنید. علامت های نگارشی، انتخاب صحیح کلمات و واژه بندی، املا، دستور و توصیف را از قلم نیاندازید. لغات ، عبارات و حتا پاراگراف هایی را که با عناصر اصلی داستان هماهنگ و همسو نیستند، خط بزنید. بعد از اینکه این کار را کردید، نوشته را تا چند روز و حتا چند هفته کنار بگذارید و بعد دوباره سراغش بروید؛ بخوانید و ویرایش کنید. در موقعیت ها و فرصت های مختلف داستان را بارها و بارها بازخوانی کنید. با این کار متوجه چیزهای مختلفی در داستانتان خواهید شد که ممکن است بخواهید آنها را تغییر دهید تا به بهترین شکل ممکن اش درآید.
 
15- بگذارید دوستان خطاهایتان را گوشزد کنند
 
دوستانتان را وادارید که نگاهی به کارتان بیاندازند. احتمالا آنها تنها قادر خواهند بود که اشتباهات و خطاهایی را ببینند که از چشم شما دور مانده اند. مثلا ممکن است آنها به بعضی کلمات یا جملات گیر دهند که اتفاقا شما عاشقانه دوستشان دارید. در چنین وضعیتی باید بین تغییر یا حذف کامل آن موارد یکی را انتخاب کنید.
 
نوشتن یک داستان کوتاه شاید آسان نباشد ولی غیرممکن هم نیست. با دانستن اصولی درباره ی عناصر اصلی و اندکی شور و انگیزه و البته شکیبایی می توان تنها با داشتن ایده هایی محدود داستانی نوشت. فقط به خاطر داشته باشید که شما مجبور به نوشتن نیستید؛ اگر می نویسید به خاطر این است که می خواهید بنویسید. همین حالا این کار را بکنید!
 
منابع:
 
احمد سپنتامهر
 
سایت ://dastanekutah.blogspot.com
هنر داستان نویسی ابراهیم یونسی
 
 
قصه نویسی رضا براهنی
 
 
عناصر داستان جمال میر صادقی
 
 
ادبیات داستانی جمال میر صادقی
 
 
داستان ، تعاریف ، ابزار و عتاصر ناصر ایرانی
 
 
نویسندگان پیشگام ایران علی اکبر کسمایی
 
 
نویسندگان پیشرو ایران محمد علی سپانلو
مسعود رضایی بازدید : 61 سه شنبه 06 فروردین 1392 نظرات (0)

 






تصویر

زندگی نامه


جلال الدین سادات آل احمد، معروف به جلال آل احمد، فرزند سید احمد حسینی طالقانی در محله سید نصرالدین از محله های قدیمی شهر تهران به دنیا آمد، او در سال 1302 پس از هفت دختر متولد شد و نهمین فرزند پدر و دومین پسر خانواده بود. 

پدرش در کسوت روحانیت بود و از این رو جلال دوران کودکی را در محیطی مذهبی گذراند. تمام سعی پدر این بود که از جلال، برای مسجد و منبرش جانشینی بپرورد. 

جلال پس از اتمام دوره دبستان، تحصیل در دبیرستان را آغاز کرد، اما پدر که تحصیل فرزند را در مدارس دولتی نمی پسندید و پیش بینی می کرد که آن درسها، فرزندش را از راه دین و حقیقت منحرف می کند، با او مخالفت کرد: 

« دبستان را که تمام کردم، دیگر نگذاشت درس بخوانم که: «برو بازار کار کن» تا بعد ازم جانشینی بسازد. و من رفتم بازار. اما دارالفنون هم کلاسهای شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. » 

پس از ختم تحصیل دبیرستانی، پدر او را به نجف نزد برادر بزرگش سید محمد تقی فرستاد تا در آنجا به تحصیل در علوم دینی بپردازد، البته او خود به قصد تحصیل در بیروت به این سفر رفت، اما در نجف ماندگار شد. این سفر چند ماه بیشتر دوام نیاورد و جلال به ایران بازگشت. 

در «کارنامه سه ساله» ماجرای رفتن به عراق را این گونه شرح می دهد: 

«تابستان 1322 بود، در بحبوحه جنگ، با حضور سربازان بیگانه و رفت و آمد وحشت انگیز U.K.C.C و قرقی که در تمام جاده ها کرده بودند تا مهمات جنگی از خرمشهر به استالینگراد برسد. به قصد تحصیل به بیروت می رفتم که آخرین حد نوک دماغ ذهن جوانی ام بود و از راه خرمشهر به بصره و نجف می رفتم که سپس به بغداد والخ .... اما در نجف ماندگار شدم. میهمان سفره برادرم. تا سه ماه بعد به چیزی در حدود گریزی، از راه خانقین و کرمانشاه برگردم. کله خورده و کلافه و از برادر و پدر.» 

پس از بازگشت از سفر، آثار شک و تردید و بی اعتقادی به مذهب در او مشاهده می شود که بازتابهای منفی خانواده را به دنبال داشت. 

«شخص من که نویسنده این کلمات است، در خانواده روحانی خود همان وقت لامذهب اعلام شد ه دیگر مهر نماز زیرپیشانی نمی گذاشت. در نظر خود من که چنین می کردم، بر مهر گلی نماز خواندن نوعی بت پرستی بود که اسلام هر نوعش را نهی کرده، ولی در نظر پدرم آغاز لا مذهبی بود. و تصدیق می کنید که وقتی لا مذهبی به این آسانی به چنگ آمد، به خاطر آزمایش هم شده، آدمیزاد به خود حق می دهد که تا به آخر براندش.» 

آل احمد در سال 1323 به حزب توده ایران پیوست و عملاً از تفکرات مذهبی دست شست. دوران پر حرارت بلوغ که شک و تردید لازمه آن دوره از زندگی بود، اوج گیری حرکت های چپ گرایانه حزب توده ایران و توجه جوانان پرشور آن زمان به شعارهای تند وانقلابی آن حزب و درگیری جنگ جهانی دوم عواملی بودند که باعث تغییر مسیر فکری آن احد شدند. 

همه این عوامل دست به دست هم داد تا جوانکی با انگشتری عقیق با دست و سر تراشیده، تبدیل شد به جوانی مرتب و منظم با یک کراوات و یکدست لباس نیمدار آمریکایی شود. 

در سال 1324 با چاپ داستان «زیارت» در مجله سخن به دنیای نویسندگی قدم گذاشت و در همان سال، این داستان در کنار چند داستان کوتاه دیگر در مجموعه "دید و بازدید" به چاپ رسید. آل احمد در نوروز سال 1324 برای افتتاح حزب توده و اتحادیه کارگران وابسته به حزب به آبادان سفر کرد: 

«در آبادان اطراق کردم. پانزده روزی. سال 1324 بود، ایام نوروز و من به مأموریتی برای افتتاح حزب توده و اتحادیه کارگران وابسته اش به آن ولایت می رفتم و اولین میتینگ در اهواز از بالای بالکونی کنار خیابان". 

آل احمد که از دانشسرای عالی در رشته ادبیات فارسی فارغ التحصیل شده بود، او تحصیل را در دوره دکترای ادبیات فارسی نیز ادامه داد، اما در اواخر تحصیل از ادامه آن دوری جست و به قول خودش «از آن بیماری (دکتر شدن) شفا یافت». 

به علت فعالیت مداومش در حزب توده، مسؤولیتهای چندی را پذیرفت. خود در این باره می گوید: 

«در حزب توده در عرض چهار سال از صورت یک عضو ساده به عضویت کمیته حزبی تهران رسیدم و نمایندگی کنگره.... و از اوایل 25 مأمور شدم زیر نظر طبری «ماهنامه مردم» را راه بیندازم که تا هنگام انشعاب 18 شماره اش را درآوردم حتی شش ماهی مدیر چاپخانه حزب بودم.» 



تصویر


در سال 1326 به استخدام آموزش و پرورش درآمد. در همان سال، به رهبری خلیل ملکی و 10 تن دیگر از حزب توده جدا شد. آنها از رهبری حزب و مشی آن انتقاد می کردند و نمی توانستند بپذیرند که یک حزب ایرانی، آلت دست کشور بیگانه باشد. در این سال با همراهی گروهی از همفکرانش طرح استعفای دسته جمعی خود را نوشتند. 

آل احمد با نثر عصیانگرش اینگونه می گوید: 

«روزگاری بود و حزب توده ای بود و حرف و سخنی داشت و انقلابی می نمود و ضد استعمار حرف می زد و مدافع کارگران و دهقانان بود و چه دعویهای دیگر و چه شوری که انگیخته بود و ما جوان بودیم و عضو آن حزب بودیم و نمی دانستیم سر نخ دست کیست و جوانی مان را می فرسودیم و تجربه می آموختیم. برای خود من «اما» روزی شروع شد که مأمور انتظامات یکی از تظاهرات حزبی بودیم (سال 23 یا 24؟) از در حزب خیابان فردوسی تا چهارراه مخبرالدوله با بازوبند انتظامات چه فخرها که به خلق نفروختم، اما اول شاه آباد چشمم افتاد به کامیون های روسی پر از سرباز که ناظر و حامی تظاهرات ما کنار خیابان صف کشیده بودند که یک مرتبه جا خوردم و چنان خجالت کشیدم که تپیدم توی کوچه سید هاشم و ....." 

در سال 1326 کتاب «از رنجی که می بریم» چاپ شد که مجموعه 10 قصه کوتاه بود و در سال بعد «سه تار» به چاپ رسید. پس از این سالها آل احمد به ترجمه روی آورد. در این دوره، به ترجمه آثار «ژید» و«کامو»، «سارتر» و «داستایوسکی» پرداخت و در همین دوره با دکتر سیمین دانشور ازدواج کرد. 

«زن زیادی» نیز به این سال تعلق دارد. 

در طی سالهای 1333 و 1334 «اورازان»، «تات نشینهای بلوک زهرا»، «هفت مقاله» و ترجمه مائده های زمینی را منتشر کرد و در سال 1337 «مدیر مدرسه» «سرگذشت کندوها» را به چاپ سپرد. دو سال بعد «جزیره خارک- در یتیم خلیج» را چاپ کرد. سپس از سال 40 تا 43 «نون و القلم»، «سه مقاله دیگر»، «کارنامه سه ساله»، «غرب زدگی» «سفر روس»، «سنگی بر گوری» را نوشت و در سال 45 «خسی در میقات» را چاپ کرد و هم «کرگدن» نمایشنامه ای از اوژان یونسکورا. «در خدمت و خیانت روشنفکران» و «نفرین زمین» و ترجمه «عبور از خط» از آخرین آثار اوست. 

آل احمد در صحنه مطبوعات نیز حضور فعالانه مستمری داشت و در این مجلات و روزنامه ها فعالیت می کرد. 

نکته ای که در زندگی آل احمد جالب توجه است، زندگی مستمر ادبی او است. اگر حیات ادبی این نویسنده با دیگر نویسندگان همعصرش مقایسه شود این موضوع به خوبی مشخص می شود. 

جلال در سالهای فرجامین زندگی، با روحی خسته و دلزده از تفکرات مادی به تعمق در خویشتن خویش پرداخت تا آنجا که در نهایت، پلی روحانی و معنوی بین او و خدایش ارتباط برقرار کرد. 

او در کتاب "خسی در میقات" که سفرنامه ی حج اوست به این تحول روحی اشاره می کند و می گوید: "دیدم که کسی نیستم که به میعاد آمده باشد که خسی به میقات آمده است. . ." 

این نویسنده پر توان که همواره به حقیقت می اندیشید و از مصلحت اندیشی می گریخت، در اواخر عمر پر بارش، به کلبه ای در میان جنگلهای اسالم کوچ کرد.

جلال آل احمد، نویسنده توانا و هنرمند دلیر به ناگاه در غروب روز هفدهم شهریور ماه سال 1348 در چهل و شش سالگی زندگی را بدرود گفت. 





تصویر

ویژگی های آثار


به طور کلی نثر آل احمد نثری است شتابزده، کوتاه، تاثیر گذار و در نهایت کوتاهی و ایجاز . 

آل احمد در شکستن برخی از سنت های ادبی و قواعد دستور زبان فارسی شجاعتی کم نظیر داشت و این ویژگی در نامه های او به اوج می رسد. 

اغلب نوشته هایش به گونه ای است که خواننده می تواند بپندارد نویسنده هم اکنون در برابرش نشسته و سخنان خود را بیان می کند و خواننده، اگر با نثر او آشنا نباشد و نتواند به کمک آهنگ عبارات ، آغاز و انجام آنها را دریابد، سر در گم خواهد شد. 
از این رو ناآشنایان با سبک آل احمد گاهی ناگریز می شوند عباراتی را بیش از چند بار بخوانند. 

آثار


آثار جلال آل احمد را به طور کلی می توان در پنج مقوله یا موضوع طبقه بندی کرد: 

الف- قصه و داستان. ب- مشاهدات و سفرنامه. ج- مقالات. د- ترجمه. هـ- خاطرات و نامه ها. 

الف- قصه و داستان 

1- دید و بازدید 1324: 
نخست شامل ده داستان کوتاه بود، در چاپ هفتم دوازده داستان کوتاه را در بردارد. جلال جوان در این مجموعه با دیدی سطحی و نثری طنز آلود اما خام که آن هم سطحی است، زبان به انتقاد از مسایل اجتماعی و باورهای قومی می گشاید. 

2- از رنجی که می بریم 1326: 
مجموعه هفت داستان کوتاه است که در این دو سال زبان و نثر داستانهای جلال به انسجام و پختگی می گراید. در این مجموعه تشبیهات تازه، زبان آل احمد را تصویری کرده است. 

3- سه تار 1327: 
مجموعه سیزده داستان کوتاه است. فضای داستانهای سه تار لبریز از شکست و ناکامی قشرهای فرو دست جامعه است. 

4- زن زیادی 1331: 
حاوی یک مقدمه و نه داستان کوتاه است. قبل از جلال، صادق چوبک و بزرگ علوی به تصویر شخصیت زنان در داستانهای خود پرداخته اند. 
زنان مجموعه زن زیادی را قشرهای مختلف و متضاد مرفه، سنت زده و تباه شده تشکیل می دهند. 

5- سرگذشت کندوها 1337: 
نخستین داستان نسبتاً بلند جلال است با شروعی به سبک قصه های سنتی ایرانی، "یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود" این داستان به بیان شکست مبارزات سیاسی سالهای 29 تا 31 حزبی پرداخته است. 

6- مدیر مدرسه 1337: 
این داستان نسبتاً بلند به نوعی میان خاطرات فرهنگی آل احمد است. خود او در این مورد گفته است: 

"حاصل اندیشه های خصوصی و برداشت های سریع عاطفی از حوزه بسیار کوچک اما بسیار موثر فرهنگ و مدرسه" 

مدیر مدرسه، گزارش گونه ای است از روابط افراد یک مدرسه با هم و روابط مدرسه با جامعه. 

" آل احمد در مدیر مدرسه به نثر خود اعتماد کامل دارد. 

قلم دیگر در دستش نمی لرزد و چنین می نماید که اندیشه هایش نیز، در چارچوبی خاص، شکل نهایی خود را یافته است. 

به رغم این تکوین اندیشه، جلال شکست را باور کرده است، لذا به دنبال گوشه ای خلوت می گردد. 

7- نون والقلم 1340: 
یک داستان بلند تاریخی که حوادث آن مربوط به اویل حکومت صفویان است. زبان نون والقلم به اقتضای زمان آن نسبتاً کهنه است. 

8- نفرین زمین 1346: 
رمانی روستایی است که بازتابی از جریانهای مربوط به "اصلاحات ارضی" در آن بیان شده است. 

9- پنج داستان 1350: 
دو سال پس از مرگ آل احمد چاپ شده است. 

10- چهل طوطی اصل (با سیمین دانشور) 1351: 
مجموعه شش قصه کوتاه قدیمی از "طوطی نامه" که با تحریری نو نگاشته شده است. 

آل احمد در نامه ای خطاب به حبیب یغمایی، مدیر مجله ادبی یغما می نویسد: " و من که جلال باشم وقتی خیال دکتر شدن و ادبیات را در سر داشتم به اینها دسترسی یافتم. قرار بود درباره "هزار و یک شب" و ریشه های هندی و ایرانی قصه هایش چیزی درست کنم به رسم رساله، که نشد. . ." 

11- سنگی بر گوری 1360: 
رمانی است کوتاه و آخرین اثر داستانی آل احمد محسوب می شود. موضوع آن فرزند نداشتن اوست. 





تصویر

ب- مشاهدات و سفرنامه ها 

اورازان 1333، تات نشینهای بلوک زهرا 1337، جزیره خارک، درٌ یتیم خلیج فارس 1339، خسی در میقات 1345، سفر به ولایت عزرائیل چاپ 1363، سفر روس 1369 ، سفر آمریکا و سفر اروپا که هنوز چاپ نشده اند. 

ج- مقالات و کتابهای تحقیقی 

گزارشها 1325، حزب توده سر دو راه 1326، هفت مقاله 1333، سه مقاله دیگر 1341، غرب زدگی به صورت کتاب 1341، کارنامه سه ساله 1341، ارزیابی شتابزده 1342، یک چاه و دو چاله 1356، در خدمت و خیانت روشنفکران 1356، گفتگوها 1346. 

د- ترجمه 

عزاداریهای نامشروع 1322 از عربی، محمد آخرالزمان نوشته بل کازانوا نویسنده فرانسوی 1326، قمارباز 1327 از داستایوسکی، بیگانه 1328 اثر آلبرکامو (با علی اصغر خبرزاده)، سوء تفاهم 1329 از آلبرکامو، دستهای آلوده 1331 از ژان پل سارتر، بازگشت از شوروی 1333 از آندره ژید، مائده های زمینی 1334 اثر ژید (با پرویز داریوش)، کرگدن 1345 از اوژن یونسکو، عبور از خط 1346 از یونگر (با دکتر محمود هومن)، تشنگی و گشنگی 1351 نمایشنامه ای از اوژن یونسکو؛ در حدود پنجاه صفحه این کتاب را جلال آل احمد ترجمه کرده بود که مرگ زودرس باعث شد نتواند آن را به پایان ببرد؛ پس از آل احمد دکتر منوچهر هزارخانی بقیه کتاب را ترجمه کرد. 

هـ- خاطرات و نامه ها 

نامه های جلال آل احمد (جلد اول 1364) به کوشش علی دهباشی، چاپ شده است که حاوی نامه های او به دوستان دور و نزدیک است

منبع:www.roshd.ir

 

مسعود رضایی بازدید : 157 سه شنبه 06 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 

در اين صفحه، تصوير جلد برخي كتاب‌هاي جعلي يا تحريف‌شده كه به نام صادق هدايت عرضه شده است، براي اطلاع علاقمندان و خوانندگان آثار اين نويسنده معرفي مي‌شود

http://www.sadeghhedayat.info/files/fake10.jpg

http://www.sadeghhedayat.info/files/fake11.jpg

http://www.sadeghhedayat.info/files/fake12.jpg

 

 

 

http://www.sadeghhedayat.info/files/fake01.jpg

http://www.sadeghhedayat.info/files/fake02.jpg

http://www.sadeghhedayat.info/files/fake13.jpg

 

 

 

http://www.sadeghhedayat.info/files/fake04.jpg

http://www.sadeghhedayat.info/files/fake05.jpg

http://www.sadeghhedayat.info/files/fake06.jpg

 

 

 

http://www.sadeghhedayat.info/files/fake08.jpg

http://www.sadeghhedayat.info/files/fake09.jpg

http://www.sadeghhedayat.info/files/fake07.jpg

 

 

 

 

به استحضار علاقمندان به خرید آثار صادق هدایت می‌رساند که دفتر صادق هدایت کتاب‌هایی را که اخیرا" به نام او منتشر شده، بررسی کرده تا مشخص شود کدام منطبق با آثار اصلی صادق هدایت است و کدام آلوده به تحریف و تغییر و حذف و اضافه. فهرستکتاب‌های دستکاری شده که با آثار واقعی آن نویسنده مغایرت‌های بسیار دارند در زیر ارائه می‌شود
دفتر صادق هدایت 
تلفن: 22556607 
تلفاکس: 22556656 
پست الکترونیک: shidehjahan@hotmail.com

نام کتاب

ناشر

سال نشر

تعداد مغایرت با متن اصلی

پیام کافکا و بوف کور

مجید

1383

274

وغ وغ ساهاب

امید فردا

1382

30

حاجی آقا- سگ ولگرد

امید فردا

1382

73

سگ ولگرد

آزاد مهر

1382

174

فوائد گیاهخواری

آزاد مهر

1381

 

دیوار

آزاد مهر

1382

43

اصفهان نصف جهان

آزاد مهر

1382

51

زنده بگور

نگاه

1382

55

فوائد گیاهخواری

مجید

1383

799

سگ ولگرد

مجید

1382

95

گزیده داستان‌های کوتاه 1

کاروان

1381

216

گزیده داستان‌های کوتاه 2

کاروان

1382

395

ترانه‌های خیام

راشین

1380

حذف تمام نوشته‌های صادق هدایت

دیوار (عناوین زیر به صورت یک مجموعه توسط انتشارات "جامه دران" و با عنوان "متن اصلی" منتشر شده که کذب محض است)

جامه دران

1383

 

زنده بگور

جامه دران

1383

12

سگ ولگرد

جامه دران

1383

245

سه قطره خون

جامه دران

1383

194

فوائد گیاهخواری

جامه دران

1383

78

گروه محکومین

جامه دران

1383

663

مسخ

جامه دران

1383

295

نوشته‌های پراکنده

جامه دران

1383

195

زند و هومن یسن

جامه دران

1383

952

سه قطره خون

نگاه

1383

415

سگ ولگرد

نگاه

1383

415

زنده بگور

نگاه

1383

 

گروه محکومین

نگاه

1383

616

زند و هومن یسن

نگاه

1383

376

وغ وغ ساهاب

نگاه

1383

98

 

منابع:http://sadegh-hedayat.com/tahrif.php

مسعود رضایی بازدید : 291 سه شنبه 06 فروردین 1392 نظرات (0)

 

کتابهایی که در مورد صادق هدایت نوشته شده است

نيمه پنهان سرگذشت صادق هدايت / جهانگير هدايت

ياد هدايت 82: گزیده‌ای از داستان‌های شرکت کننده در دومین دوره‌ی جایزه‌ی ادبی صادق هدایت

ياد هدايت 81: گزیده‌ای از داستان‌های شرکت کننده در اولین دوره‌ی جایزه‌ی ادبی صادق هدایت

سي و شش روز با صادق هدايت: جهانگير هدايت - 1381

آلبوم «آهوي تنها» مجموعه نقاشي‌هاي صادق هدايت: جانگير هدايت - 1381

خيام صادق، مجموعه آثار صادق هدايت درباره‌ي خيام: مقدمه و گردآوري جهانگير هدايت - 1381

سه قطره خون، نقدها و نظرها، ترجمه‌ي انگليسي: مقدمه و گردآوري جهانگير هدايت - 1381

آلبوم «از مرز انزوا» مجموعه كارت پستال‌هاي صادق هدايت: مقدمه و گردآوري جهانگير هدايت - 1380

مرد اثيري: حسن عطايي راد، سيد جلال قيامي ميرحسيني – 1380 – 485 صفحه

صادق هدايت و هراس از مرگ:‌ دكتر محمد صنعتي – 1380 – 430 صفحه

آلبوم «حسرتي، نگاهي و آهي» مجموعه عكس‌هاي صادق هدايت: جهانگير هدايت – 1379

هدايت و سپهري:‌ دكتر بهرام مقدادي – 1378 – 190 صفحه

تاويل بوف كور:‌ محمد تقي غياثي – 1377 – 257 صفحه

زندگي و عشق و مرگ از ديدگاه صادق هدايت:‌ شاپور جوركش – 1377 – 260 صفحه

ارزيابي آثار و آراي صادق هدايت: مريم دانايي برومند – 1376 – 280 صفحه

زندگي و هنر صادق هدايت: سيروس طاهباز – 1376 – 249 صفحه

نامه هاي صادق هدايت: محمد بهارلو – 1374 – 400 صفحه

بر مزار صادق هدايت: بوسف اسحاق پور(به زبان فرانسه) – ترجمه باقر پرهام – 1373 – 117 صفحه

صادق هدايت: محمد رضا قرباني – 1372 – 208 صفحه

صادق هدايت و مرگ نويسنده:‌ دكتر محمد علي همايون كاتوزيان – 1372 – 189 صفحه

داستان يك روح:‌ دكتر سيروس شميسا – 1372 – 347 صفحه

صادق هدايت در آينه آثارش: موسي الرضا طايفي اردبيلي – 1372 – 239 صفحه

آشنايي با صادق هدايت: م.ف. فرزانه – 1372 – 451 صفحه

يادبودنامه صادق هدايت: حسن طاهباز – 1983 – چاپ آلمان – 220 صفحه

زندگي و آثار صادق هدايت: دكتر ابوالقاسم جنتي عطايي – 1360

تصوير هدايت: جواد عليزاده – 1357 – 102 +صفحه

مردي كه با سايه اش حرف ميزد:‌صادق همايوني – 1352 – 175 صفحه

خودكشي صادق هدايت:‌اسماعيل جمشيدي – 1351 – 91 صفحه

بحث كوتاهي درباره هدايت و آثارش:‌ رحمت مصطقوي – 1350 – 196 صفحه

اين است بوف كور:‌ م.ي.قطبي – 1350 – 191 صفحه

تحقيق درباره بوف كور هدايت و اومانيسم از نظر ژان پل سارتر:‌ اكبر جعفري – 1350 – 26 صفحه

كتاب صادق هدايت: محمود كتيرايي – 1349 – 399 صفحه

درباره ظهور و علائم ظهور: حسن قائميان – 1343 – 154 صفحه

صادق هدايت در زندان زندگي: حسن حنايي – 1343 – 186 صفحه

صادق هدايت و روانكاوي آثارش: دكتر محمد ابراهيم شريعت مداري – 1343 – 174 صفحه

نظريات نويسندگان بزرگ خارحي درباره صادق هدايت: ترجمه حسن قائميان – 1343 – 294 صفحه

راجع به صادق هدايت صحيح و دانسته قضاوت كنيم: هوشنگ پيماني – 1342 – 436 صفحه

نثر ادبي صادق هدايت: ت. كشه لاوا – 1958 – 99 صفحه – چاپ تفليس

يادبودنامه صادق هدايت: ‌حسن قائميان – 1336 – 472 صفحه

آري بوف كور را بايد سوزانيد: حسن قائميان – 1335 – 88 صفحه

عقايد و افكار درباره صادق هدايت:‌ 1335 – 246 صفحه

انتظار: حسن قائميان – 1333 – 80 صفحه

صادق هدايت و نوشته و انديشه هاي او(به زبان فرانسه) : ونسان. مونتي – 1331 – 168 صفحه

يادي از هدايت نويسنده مترقي و هنرمند ايران: ‌ايرج عزيز- 1330 – 31 صفحه

ياد بيدار:‌ پرويز داريوش – 1330 – 45 صفحه

درباره زندگي و آثار صادق هدايت:‌ د.س. كميسروف – ترجمه حسن قائميان – 60 صفحه – چاپ مسكو

نسل جوان ايران و بوف كور: دكتر محمد مقدسي – 79 صفحه

صبح صادق(هدايت):‌مهرداد مهرين – 192 صفحه

صادق هدايت – ترجمه و تحشيه داش آكل – سگ ولگرد:‌ سياوش دانش – 115 صفحه
 

منبع:http://sadegh-hedayat.com/about-sh.php

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    اثار کدام یک از نویسندگان را دوست دارید
    وبسایت نویسندگان (برای ورود به وبسایت هرکدام از نویسندگان بر روی عکس انها کلیک کنید)


    وبسایت صادق هدایت

    وبسایت محمد علی جمالزاده

    وبسایت صمد بهرنگی

    آمار سایت
  • کل مطالب : 12
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 12
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 8
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 29
  • بازدید ماه : 20
  • بازدید سال : 604
  • بازدید کلی : 74,110